چهرشنبه جان

ساخت وبلاگ
صب قراربودفایز صدراروبیاره پیشه من که 3باتماس گرفتم جواب ندادباخودم گفتم حتماتصمیمش عوضش شده!پاشدم اومدم پای مانیتورم تاریخ امتحانات ترمموگرفتم اوه گاددد یه امتحان همین شنبه دارم که!!کی وقت میشه بخونم؟؟

همه ی امتحانات دیگمم شنبه یکشنبه بودن یعنی دیگه پنجشنبه ددر رفتن واینا کنسل

بایدبشینم مثله چیزبخونم!!کتاباموازتوقفسه برداشتموی نگاه کلی انداختم بعضیاش کمرخم میکنه هاازن درامد2متنفرم چقدم حجم داره 

موهامو ی شونه زدموهمونطوربازگذاشتمشون تاپه رنگینکمانیموبایه ساپورت پوشیدم یه رژ لایتم زدم ی چایی هم اماده کردم ونشستم به ورق زدن ترجمه پیش رفتمم که یادم افتاد موبایلم روشن نمیشه یه سرچ زدم تو نت که ببینم مشکلش چیه که نوشته بودازاسکرینه گوشی وایناس!

پاشدم که اماده شم بزنم بیرون ببرمش تعمیرات ک یهو صدای زنگ درحیاط وشنیدم دوییدم توحیاط اروم گفتم کیه؟صدای فایزه دیوث اومد 

الان چه وقته اومدنه؟گندت نزن ی ال 90 سفیدم سوارشده بودصدرارم نشونده بود صندلی عقب

پریدداخل حیاط ومنم صدرارو کلی ماچش کردمو نیم ساعته اول که به حرف زدن سرموهای من گذشت کلی خوشش اومده بودکه موهاموبلندنگه داشتمورنگ موهامودوست داشت

دیوونه موهاشومردونه زده بود

ناگفته نمونه ک فایزه یه ریز حرف میزدمنم لابلاش نظرمومیگفتم یاکه جواب سوالاشومیدادم 

فایزه لکچره؟؟فینیش؟؟

نه مثه اینکه ادامه داش گفتم صبونه میخوری؟اول که یخورده تعارف کردپاشدم یه نیمروی گوجه ای توپ درست کردم اوه گادنون نداریم!!اها یخورده نون ابگوشتی هس همونارواب زدموبرای فایزه نون تازه ی دونه تویخچال بوداوردم باهم زدیم بربدن

بعدش گفتم پاشوبریم پشت خونمون یه حیاط بزرگ باکلی درخته سیب و الو زدالوداریم بریم چاقاله بخوریم  اوکی ودادومن حاضرشدمو گفتم حالااماده شم گوشیمم ببریم یه تعمیراتی نشون بدیم دیگه بعدارایش شالموانداختم روسرم ی نگاهه رضایت بخشی به تیپم انداخت وگفت چطوره منم ارایش کنم؟!

بازاین حسودیش گل کرد

هی میگفت کوفتت بشه توچراانقدرسفیدی ؟؟عه نگابامغنعه عینه پیرزناشدم مگه نه مریم؟؟منم که نکتروگرفتم چنتشال اوردم گفتم هرکدومومیخای بپوش فقط یسریاش اتونداره

ابی فیروزه ای دورنگموروسرش انداخت اتونداشت بازلفتش میده شاله خودمودراوردمو انداختم روسرش یه روسری خاکستری حاشیه سفیدموپوشیدم 

زدیم بیرون روبرو یه تعمیراتی نگه داشت گفت بپرمریم منم خووو عوضی چجوری بپرم لااقل استپ کن

پریدم پایینوگوشیموبدو دراوردموگذاشتم رومیزو گفتم خورده زمین گفت اوه اوه این تاچش شیکسته و یه 400 پونصدی خرج میبره

بی خیالش شدمودوباره اومدیم خونه کلی حرف زدیم جونی ام ساعته 12 ونیم ازمهداومدکلی باصدرا عین موش وگربه همواذیتت میکردن ی ناهارگذاشتموتا1ونیم موندخونه وچنتگل ازشمعدونیاوقاشقیا هم برداشت

دیگه نرسیدبریم چاقاله بچینیم قراربراین شدی روزدیگه بیادوبریم چاقاله خوردن

درسمم دیگه یوخ بایدبشینم ازامشب بخونم

من برم ظرفای خودموفایزه رو بشورم فعلا

اندراحوالات من...
ما را در سایت اندراحوالات من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mimmeslemaryamam بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 ساعت: 14:06